هر فایلی لازم داشتید کافیه بهمون خبر بدین، با افتخار تقدیمتون میکنیم.[کلیک کنید]

بحران چیست؟ به عنوان یک فرصت طلایی برای تعمق و رشد

بحران چیست؟

بحران به عنوان یک فرصت طلایی برای تعمق و رشد

بحران چیست؟

در استفاده روزمره ما، کلمه “بحران” بیشتر برای ابراز هیجان ما در مورد یک رویداد و یا برای روشن شدن شدت یک مشکل استفاده می شود. به عنوان مثال، در عبارات ” مرحله بحرانی من” یا ” در بحرانم”، که به ندرت بحران های جدی منظور هستند استفاده میشود.

هیچ کس دوست ندارد که به یک دوره بحرانی برسد؛ چرا که این اصطلاح همیشه منفی است، زیرا وضعیت بحرانی، هیچوقت خوشایند نیست. با این حال، اکثر مردم از این فرصت های بزرگ برای، تعمق و دوباره ساختن و رشد دوباره استفاده میکنند ولی در دوره بحرانی از چگونگی استفاده از تجربه خود و یا چگونگی رفتار در یک بحران بی اطلاع هستند.

بحران در لاتین بیشتر به معنای طلاق، نزاع، تصمیم گیری در زمانی دشوار استفاده میشود، و می تواند در زبان ما با استفاده از تعریف بالا و تبدیل و تغییر در شکلهای دیگر ان گسترش یابد. در چینی، کلمه بحران نیز به معنای شانس است. جالب اینجاست که در اکثر فرهنگها بحران به عنوان یک فرایند مثبت تلقی میشود. و نتایج حاصله از ان با تجربه و رشد و دوباره برخاستن معنی میشود.

خانم ورنا کاست سویسی میگوید در معرض خطر بحران قرار گرفتن گاهی به نظر میرسد که در آن کل زندگی شخص در خطر است، (Kast, 1989). گر چه فقط دوره ایست.

شخص در بحران ترس، وحشت، بی نظمی، ناامیدی را تجربه می کند و در کل هویت و موقعیت خود را تحت تهدید و تاثیر میبیند ( Setudegan, 2012). در نتیجه یک عدم تعادل درک شده بین معنای ذهنی مشکل و گزینه های مقابله ای در دسترس برای قربانی بحران بوجود میاید .

از دید نیاز حیاتی که توسط شخص در بحران احساس می شود، فشار ناگهانی در او ایجاد می شود که باعث تغییر رفتار و تجربیات او می شود. افراد در بحران معمولا به خود و مشکل با ظرفیت کامل خود تمرکز می کنند، که گاهی منجر به محرومیت اجتماعی انها میشود.

یکی از شاخص های تشخیص بحران این است که با مدت زمان محدود آن مشخص می شود، که نمی توان با استراتژی های قدیمی و تجربه های داشته، مدیریت کرد. کسانی که در بحران هستند، همیشه قادر نیستند تصمیم گیری های لازم را اتخاذ کنند، مثلا باید استراتژی های جدید را یاد بگیرند و یک هویتی جدید را تجربه کنند و گاهی یا به طور منفی در یک افسردگی یا تلاش خودکشی پایان دهند. با توجه به ترس شدید تهدید موجود که این افراد در این وضعیت احساس می کنند، فرایند تصمیم گیری دچار مشکل می شود و یا به کل مانع می شود، بنابراین اولین گام در مداخله در بحران، حل کردن انقباض و در نتیجه اضطراب است.

یکی دیگر از ویژگی های رایج بحران، احساس گناه است که مردم در مورد عمل خود برای وضعیتشان احساس می کنند یا مثلا «چیزی یا کسی را از دست داده اند». احساس گناه به ما هشدار می دهد که ما باید چیزی (ارزشی) را در زندگی خود تغییر دهیم. آنها ممکن است نشان دهنده فرصت های حیاتی زندگی باشند که ما هنوز استفاده نکرده ایم اما گاهی اوقات سبب سترس و دشواری می شود. به این معنی است که ذهن ما تنها بدور گناه ما میچرخد تا به طور تخریبی هر چیزی را تغییر دهد.
لازم به ذکر است که این امر در میان همه کسانی که بحران را تجربه می کنند به یک شکل نیست. گاهی افراد مثلا در طلاق احساس گناه نمیکنند.

رشد در بحران ها به معنای اموختن از موقعیت نیز با مدل رشد و تحول اریکسون (Erikson 1973) نشان داده شده است، که دوره زندگی فرد را به هشت مرحله تقسیم می کند که بر اساس هشت بحران تعریف می کند. با توجه به نطریه اریکسون، تحول و رشد تنها هنگامی ممکن است رخ دهد که بحران منتهی به پایان رسیده باشد، که پیش شرط لازم برای وجود بحران های زیر است.

بحران ها به ما فرصتی می دهند که در مراحل پیشرفت های آینده که بحران انرا به تعویق انداخت، تجربه های خود را برای کمک به دیگران و پیشگیری از بحران مجدد استفاده کنیم که به معنی “رشد کردن” میباشد.

 

نویسنده:دکتر موریس ستودگان

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

توسط
تومان